زلیخا یعنی .......ز.......زنیکه.......ل........لایق .......ی........یک.......خ.......خواهش........ا........است. پس زلیخا یعنی زنی که لایق یک خواهش است براستی که خواهش زلیخا یوسف بوده و به ترفندی دست می زد تا به یوسف برسد
شهر یعنی ...... ش.......شاهد .........ه........همه .........ر.......رویدادهاست پس شهر یعنی شاهد همه رویدادهاست براستی که شهرها شاهد رویدادهای زیادی است
محمد(ص) یعنی ......م......مردی ........ح........حامل.........م........مدح ......د.....دعا... پس محمد یعنی مردی حامل مدح و دعا است براستی که محمد حامل مدح و دعا خدای مهربان است.
محمد حامل مدح و دعا است.....محمد حمد خوان از غم رها است
پیاز یعنی......پ......پدیدا ر می شود.......ی.......یکباره........ا.......اشکهایت.......ز......زار می زنی پس پیاز یعنی پدیدا رمی شود یکباره اشکهایت و زار می زنی براستی که با پوست کردن پیاز اشکهایت پدیدار می شود و زار می زنی و گریه می کنی
سمیه یعنی ......س.......سلام دهنده اسلام .......م......مومنه مومنان است و ........ی.......یادش کنیم.......ه........همیشه پس سمیه یعنی سلام دهنده اسلام و مومنه مومنان است و یادش کنیم همیشه براستی که سمیه یکی از زنان صدر اسلام بود و مومنه مومنان بود که به عشق الله شهید راه خدا و دین اسلام شد
مسجد یعنی ......م......محل ........س......سجده .........ج.....جایگاه.......د.......دعا پس مسجد یعنی محل سجده و جایگاه دعا براستی که مسجد سجدگاه مومنان خدا است و جایگاه با ارزشی برای دعا کردن است.
عشق یعنی......ع......علاقه....ش......شور و شیدایی.......ق......قلبی است.پس عشق یعنی علاقه شور و شیدایی قلبی است براستی که قلبی در ان عشق باشد علاقه و شور و شیدایی در آن موج می زند.
باقر یعنی .....ب......بهترین........ا.......انسانی که ........ق.......قرائت می کرد قر ان ........ر......را روزی پس باقر یعنی بهترین انسانی که قرائت می کرد قران راروزی براستی که محمد باقر در روزگار خودش بهترین قاری قران بود.
سلام یعنی ( س ) ..... سلامتی ( ل ) ..... لایق ( ا ) ..... انان ( م ) .....می دهند و پس معنی سلام ان است که سلامتی لایق انهایی می دهد براستی سلام سلامتی می اورد و ان سلامتی لایق کسی که پیش قدم می شود و میدهد.
امام یعنی.....ا.......امده اند از.........م......میان مردم ........ا.......الله را.......م.......می پرستند...پس امام یعنی آمده اند از میان مردم و الله را می پرستد براستی که امامان پرهیزگارترین انسانها هستند که به معنی واقعی الله را می پرستند.
عرش یعنی.....ع.......عظمت........ر.......رب العالمین .........ش........شکر پس عرش یعنی عظمت ربالعالمین را شکر براستی که خدای عظیم آنقدر بزرگ است که ما بندگان باید او را شاکر باشیم.
معنی مادر بر مبنای تک تک حروف تشکیل دهند ه اش..... م..... یعنی می دهند .... ا ..... امید و آرزویی ... د ..... دلش ..... ر .....روزی .....پس مادر یعنی می دهند امید و ارزویی دلش روزی براستی که مادر بعد از تولد فرزندش امید و ارزوی بزرگی را به او می دهند و اورا امید وار در دنیا می کند .
معنی مریم ( م ) می دمد ( ر ) .......روحی............ ( ی ) ...... یک ........( م ) ........ مادر....... به راستی که به اذن خدا روح مسیح در مریم دمیده شد و بدون آنکه شوهری داشته باشد صاحب فرزند همچو عیسی شدند شکر به حکمتت به خاطر این همه شگفتیهای خلقتت
حلیمه یعنی.......ح.......حلمش.......ل......لایق.......ی.......یگانه ......م.......محمد ص ........ه.......هست پس حلیمه یعنی حلم و بردباریش لایق یگانه محمد ص است براستی حلم صبوری و بردباری حلیمه لایق یگانه محمد ص هست.
عید یعنی .....ع......علامت.......ی.......یک........د.......دعوت پس عید یعنی علامت یک دعوت براستی که عیدی که فرا می رسد ما را دعوت می کند تا درشادیهاش شرکت کنیم
جعفر یعنی......ج......جدش......ع......علی ........ف.....فریادش .......ر .......روزی....پس جعفر یعنی جدش علی و فریادش روزی براستی که امام جعفر صادق زنده کننده شیعه جعفری است و از جدش علی مرتضی در برابر ظالمان زمانش حمایت میکرد
شهادت امام جعفر صادق را به همه مسلمانان جهان تسلیت می گویم
دست یعنی......د......دسترنجت.......س.......سزاوار.......ت.....تو است......پس دست یعنی دسترنجت سزاوار تو است براستی که هر که زحمت کشد دسترنجش سزاوار و لایقش است.
آمنه یعنی .......ا......ان بزرگور.......م.......مادر........ن........نبی خدا ......ه.....هست پس آمنه یعنی آن بزرگوارمادر نبی خدا هست براستی که آن بزرگوار مادر بنیانگذار دین اسلام هست .
معنی حسن
معنی حسن .......ح........حقش.........س.........سم.........نبود........پس حسن یعنی حقش سم نبود .براستی که امام حسن علی سلام حقش سمی نبود که اسما همسر بی وفایش به ان بزرگوار داد و مسموش کرد .